به گزارش پایگاه خبری دانا، تصور کنید دنیای یک کودک، که امنیت و آرامشش کاملاً وابسته به حضور قابل پیشبینی پدر و مادر است، ناگهان و بدون هیچ هشدار قبلی فرو میریزد. جدایی ناگهانی والدین، بدون توضیح و اطلاعرسانی، یکی از آسیبزنندهترین تجربیات برای کودک محسوب میشود. این عمل، به جای آن که تنها یک خداحافظی موقت باشد، میتواند بنیان احساس امنیت و اعتماد کودک به جهان را به لرزه درآورد.
در قلب این آسیب، یک حس عمیق "ناامنی" و "اضطراب جدایی" شدید نهفته است. کودکی که نمیداند چرا والدش رفته، کی برمیگردد یا حتی آیا برمیگردد یا نه، در دریایی از ابهام و ترس رها میشود.
چرا این اتفاق چنین تأثیر مخربی دارد؟ پاسخ در "نظریه دلبستگی" نهفته است.
جان بولبی، روانشناس بزرگ، و مری آینسورث با پژوهشهای گسترده خود نشان دادند که کیفیت ارتباط اولیه کودک با مراقب اصلی (معمولاً مادر یا پدر)، سنگ بنای سلامت روانی او در سراسر زندگی است.
دلبستگی ایمن: زمانی شکل میگیرد که کودک بداند مراقبش "قابل دسترس، پاسخگو و قابل پیشبینی" است. وقتی والدین قبل از ترک کودک به او اطلاع میدهند، دلیل رفتن (مثلاً "دارم میرم سر کار") و زمان بازگشت (مثلاً "بعد از خواب ظهر") را به زبان ساده میگویند و به قول خود عمل میکنند، کودک میآموزد که:
* جهان جای امنی است.
* میتواند به دیگران اعتماد کند.
* بر محیط خود تا حدی کنترل دارد (چون میداند چه اتفاقی قرار است بیفتد).
دلبستگی ناایمن: اما جدایی ناگهانی و بدون اطلاع، دقیقاً نقطه مقابل این فرآیند است. کودک را در موقعیتی کاملاً غیرقابل پیشبینی قرار میدهد. این تجربه به کودک میآموزد که:
* عزیزانش میتوانند ناگهان ناپدید شوند.
* دنیا جای غیرقابل اعتماد و ترسناکی است.
* او هیچ کنترلی بر از دست دادن عشق و حمایت ندارد.
تأثیرات ملموس جدایی ناگهانی بر کودک:
1. اضطراب جدایی شدید: کودک حتی در جداییهای کوتاهمدت و عادی (مانند رفتن به مهدکودک) به شدت وحشتزده شده، گریه میکند و به والد میچسبد.
2. بیاعتمادی: این حس میتواند به سایر روابط او در بزرگسالی نیز سرایت کند و او را در برقراری ارتباطات صمیمانه دچار مشکل سازد.
3. ترس از رها شدن: این باور در کودک شکل میگیرد که "من به اندازه کافی خوب نیستم که پیشم بمونند" یا "همه من را ترک میکنند".
4. بروز مشکلات رفتاری: ممکن است کودک پس از چنین تجربهای، پرخاشگر، گوشهگیر یا بدخلق شود.
5. مشکلات خواب و کابوسهای شبانه: ترس از تنها ماندن و از دست دادن دوباره والدین، در خواب کودک نیز نمود پیدا میکند.
راهکارهای عملی برای والدین: چگونه از این آسیب پیشگیری کنیم؟
حتی در موقعیتهای ضروری و غیرقابل اجتناب، نحوه مدیریت جدایی است که تفاوت را ایجاد میکند:
قبل از ترک، اطلاعرسانی کنید: حتی برای کودکان کمسنی که درک کامل از زمان ندارند، گفتن جملهای مانند "مامان الآن میره خرید و بعد از اینکه تو از خواب بیدار شدی برمیگرده" حیاتی است.
دلیل را ساده و واضح بیان کنید: از توضیحات پیچیده بپرهیزید. "باید برم بانک" یا "دارم میرم دکتر" برای کودک کافی است.
زمان بازگشت را به شکلی ملموس نشان دهید: میتوانید از یک ساعت زنگدار استفاده کنید و بگویید: "وقتی این زنگ خورد، مامان برگشته." یا "بعد از خوردن ناهار میام خونت."
خداحافظی کنید، اما دزدکی نروید: "دزدکی رفتن" شاید در کوتاهمدت از گریه کودک جلوگیری کند، اما اضطراب عمیقتری از "ناپدید شدن غیرقابل پیشبینی" را در او ایجاد میکند. یک خداحافظی کوتاه اما محکم و با اطمینان داشته باشید.
به قول خود عمل کنید: اگر گفتید بعد از ظهر برمیگردید، حتماً در زمان مقرر بازگردید. این کار اعتماد کودک را جلب کرده و پیشبینیپذیری دنیای او را افزایش میدهد.
سخن پایانی
جدایی ناگهانی و بدون اطلاع والدین، تنها یک عمل ساده نیست، بلکه یک پیام روانی قدرتمند به کودک است: "دنیا غیرقابل پیشبینی است و تو در آن امن نیستی." در مقابل، آگاه کردن کودک از علت و زمان بازگشت، حتی با سادهترین کلمات، سرمایهگذاری بر روی شکلگیری یک دلبستگی ایمن است. این کار به کودک میآموزد که میتواند به عشق و حضور والدینش اعتماد کند و در نتیجه، این اعتماد را به جهان اطراف و روابط آینده خود نیز تسری میدهد.