
فاطمه سادات زاهدی، کارشناس ارشد مشاوره، پایگاه خبری دانا، گروه سلامت و سبک زندگی، کودکی که دچار اضطراب جدایی است، معمولاً صبحها به سختی از خانه بیرون میرود، ممکن است گریه کند، به لباس والدین بچسبد یا از دلدرد، تهوع یا سردرد شکایت کند. برخی از کودکان بعد از ورود به کلاس نیز آرام نمیگیرند، مدام از معلم میپرسند «مامانم کی میاد دنبالم؟»، و تمرکز بر فعالیتهای درسی برایشان دشوار میشود. این اضطراب معمولاً در سنین پیشدبستانی و سالهای ابتدایی دبستان بیشتر دیده میشود، اما در برخی موارد ممکن است تا سالهای بالاتر هم ادامه یابد.
درک این مسئله از نگاه والدین بسیار مهم است. بسیاری از والدین از دیدن گریه یا اضطراب فرزندشان دچار احساس گناه یا درماندگی میشوند. گاهی برای کاهش دردِ جدایی، تلاش میکنند کودک را با پنهانی رفتن از کلاس تنها بگذارند، یا برعکس، ساعتها در مدرسه میمانند تا او آرام بگیرد. هر دو رفتار میتواند اضطراب را تشدید کند. کودک باید یاد بگیرد که جدایی بخشی از زندگی روزمره است، و والدین باید به او احساس اطمینان بدهند که این جدایی موقتی است و بازگشت همیشه اتفاق میافتد.
برای مدیریت اضطراب جدایی، چند راهکار عملی وجود دارد. اولین قدم، آمادهسازی ذهنی کودک پیش از شروع مدرسه است. بهتر است چند هفته قبل از بازگشایی مدارس، با کودک درباره محیط مدرسه صحبت کنید، از فعالیتهای جالب آن بگویید، و حتی او را به بازدید از مدرسه ببرید تا با فضا، کلاس و معلم آشنا شود. این آشنایی اولیه میتواند اضطراب ناشی از «ناشناختگی» را کاهش دهد.
دومین گام، خداحافظی کوتاه و قابل پیشبینی است. کودکان زمانی آرامترند که بدانند «چه زمانی» و «چطور» جدا میشوند. والدین باید هنگام خداحافظی، با آرامش، لبخند و اطمینان خداحافظی کنند، نه با نگرانی یا تردید. وعده بازگشت را مشخص کنید، مثلاً بگویید: «بعد از زنگ آخر میام دنبالت.» پنهانی رفتن، اگرچه ممکن است در لحظه آسانتر به نظر برسد، اما باعث از بین رفتن حس اعتماد کودک میشود و اضطراب او را در دفعات بعدی شدیدتر میکند.
یکی از تکنیکهای موثر دیگر، ایجاد «رسم خداحافظی» است؛ مثلاً بوسهای روی کف دست کودک بگذارید تا او بتواند هر زمان دلتنگ شد، با گذاشتن دستش روی گونه، احساس نزدیکی کند. یا میتوانید از نمادهای کوچک مثل دستبند، عکس یا یادگاری مشترک استفاده کنید تا حضور والد را در ذهن کودک زنده نگه دارد.
در کلاس، معلمان نقش بسیار مهمی دارند. اگر کودک اضطراب بالایی دارد، بهتر است در روزهای اول، معلم به او نقش کوچکی بدهد (مثل کمک در پخش وسایل یا پاک کردن تخته) تا احساس مفید بودن و تعلق پیدا کند. همچنین، بازیهای گروهی و فعالیتهای مشارکتی میتواند باعث شود کودک سریعتر با همسالانش ارتباط برقرار کند و از تمرکز بر اضطراب فاصله بگیرد.
در خانه نیز توجه به بعد عاطفی ضروری است. پس از مدرسه، وقتی کودک از جدایی بازمیگردد، والدین بهتر است زمان خاصی را برای شنیدن و بازی مشترک اختصاص دهند. گوشدادن بدون قضاوت، تشویق او به حرفزدن درباره احساساتش، و یاد دادن مهارت بیان هیجانات (مثل گفتن «دلم برات تنگ شده بود» بهجای گریه یا عصبانیت) به او کمک میکند تا اضطراب را بهتر تنظیم کند.
اگر با وجود همه تلاشها، اضطراب کودک ادامه یافت یا علائمی مثل بیخوابی، کابوس، امتناع شدید از رفتن به مدرسه یا وابستگی افراطی به والد مشاهده شد، مراجعه به روانشناس کودک ضروری است. درمانگر میتواند با استفاده از بازیدرمانی، تکنیکهای آرامسازی و آموزش مهارتهای مقابلهای به کودک و والدین کمک کند.
در نهایت، مهمترین نکته در مدیریت اضطراب جدایی، صبر و ثبات است. کودک برای ساختن احساس امنیت درونی نیاز به تجربههای مکررِ جدایی امن و بازگشت دارد. هر بار که او با آرامش خداحافظی میکند و والدش طبق قول بازمیگردد، ذهنش یاد میگیرد که جدایی پایان دنیا نیست. با گذر زمان، مدرسه از مکانی نگرانکننده به محیطی آشنا، پیشبینیپذیر و حتی دوستداشتنی تبدیل میشود.
اضطراب جدایی اگر با محبت، درک و روشهای درست پاسخ داده شود، نهتنها آسیبزا نیست، بلکه فرصتی است تا کودک یاد بگیرد چطور با احساساتش روبهرو شود، اعتماد کند و قدمی مهم بهسوی استقلال بردارد.