محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ نوجوانی دوره افزایش فشار برای حل مسئله و تصمیمگیری شخصی است. در سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی از نوجوانان خواسته میشود تا بسیاری از تصمیم های دشوار از جمله تصمیم گیری در مورد شغل، مشارکت در مدرسه و رفتارهای پرخطر را انتخاب کنند.
انتخابهایی که در این دوره انجام میشود این قدرت را دارد که بر بسیاری از جنبههای آینده نوجوان تاثیر بگذارد. بنابراین، ضروری است که آنها از تاثیر بالقوه تصمیمات خود آگاه بوده و مهارتهای موثر برای این کار را بیاموزند. با این حال در بیشتر موارد نوجوانان به مهارتهای پیش نیاز لازم برای تصمیمگیری موثر مجهز نیستند.
مهارتهای تصمیمگیری نوجوانان به عوامل متعددی چون سن، جنسیت، هوش، طبقه اجتماعی، نژاد یا قومیت، ساختار خانواده و پویایی دینداری، خلق و خوی، محیط اجتماعی و فرهنگ بستگی دارد.
عوامل دیگری مانند انطباق در رابطه با همسالان و والدین، نگرش آنها نسبت به ریسک و درک آن، نحوه استفاده نوجوانان از اطلاعات در تصمیمگیری و تفکر آنها نسبت به پیامدها تحت تاثیر عوامل رشدی و زمینهای نیز در این زمینه موثر است.
ضرورت مشارکت جوانان در تصمیمسازی خانواده
اهمیت مشارکت اجتماعی در یک جامعه و نقش این مولفه در وفاق اجتماعی، امروز بر هیچکس پوشیده نیست. «مشارکت اجتماعی» یکی از ارکان اصلی نظام مردم سالاری محسوب شده و شامل انواع کنشهای فردی و جمعی است که به مفهوم دخالت در تعیین سرنوشت خود، جامعه و تاثیرگذاری بر فرآیندهای تصمیمگیری است.
در قانون اساسی کشورمان نیز اصل ۸،۶،۳ و۴۴ بر مشارکت اجتماعی تاکید میکند. این عنصر در حقیقت یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است که باعث نشاط اجتماعی و رفاه اجتماعی شده و بر این اساس، شناخت این مولفه از اهمیت بالایی به ویژه در خانواده برخوردار است.
در زمینه مشارکت نوجوانان در امور خانواده الگو و نظریههای متعددی نیز در این رابطه در دنیا وجود دارد؛ یکی از انواع مشهور مشارکت اجتماعی که با عنوان الگوی نردبان مشارکت شناخته میشود. در این مدل مشارکت از پلههای ابتدایی (همچون تظاهر و نمایش و...) شروع میشود و به پلههای بالاتر یعنی ابداع و هدایت طرحها توسط جوانان و در نهایت طرحریزی و تصمیمگیری مشترک با بزرگسالان میرسد.
در زمینه مشارکت نوجوان در جامعه نیز باید گفت که فقدان مشارکت اجتماعی یک جامعه را دچار بحران مشارکت میکند؛ بهمنظور توسعه مشارکت اجتماعی، علاوه بر آموزش، اعتماد اجتماعی نیز باید تقویت شود.
مهمترین مشکلاتی که نقش نوجوان در مشارکت را کاهش می دهد چیست؟
دوره نوجوانی دوره گذار از کودکی به جوانی و بلوغ است. نوجوانی دوره حساس که هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی روانی فرد دچار چالش ها و تغییرات خاصی می شود.
یکی از این چالش ها عدم ارتباط نوجوانان با والدین است. بسیاری از والدین نوجوانان خود را بداخلاق، بی ادب و مخالف تعریف می کنند. والدین بیشتر تمایل دارند به حریم خصوصی نوجوان خود وارد شوند. بنابراین نوجوانان اغلب از چنین رفتاری ناراحت می شوند و تمایل دارند که بیشتر سرکشی خود را نشان دهند.
نوجوانان همچنین دوست دارند با عقاید والدین خود تناقض داشته باشند، زیرا آن ها عقاید خاص خود را در مورد اینکه اوضاع چگونه باید باشد، دارند. در بیشتر موارد والدین نمی توانند نوجوانان خود را در مورد عقایدی که دارند متقاعد کنند و نوجوانان به طور مرتب با والدین خود در این زمینه بحث و دعوا می کنند.
نکته مهم دیگر اینکه به عنوان والدین، توقعات زیادی از نوجوان خود نداشته باشید. آن ها چیزهای زیادی مانند فشار جامعه، فشار همسالان و تغییرات هورمونی را تجربه می کنند. پس شما آن ها را حداقل از جانب محیط امن خانواده، با توقعات غیرواقعی اذیت نکنید. بیشتر مشکلات نوجوانان با والدین به محدودیت های اعمال شده از طرف والدین برای آن ها بر می گردد.
تقویت و حمایت والدین از تصمیمگیری نوجوانان چه نتیجه ای به همراه دارد؟
دوره نوجوانی زمانی است که تصمیمات مهم بر اساس تجربه اندک زندگی گرفته میشود و پیامدهای مادامالعمر برای فرد دارد. بنابراین، تعیین بهترین راههای افزایش تصمیم گیری موثر، امری بسیار ضروری است.
مداخلات طراحی شده برای تقویت توانایی تصمیمگیری نوجوانان منتج به مواردی مانند سطوح بالا علاقمندی به مدرسه، خودکفایی اقتصادی، بروز رفتار جنسی مسئولانه، کاهش مصرف تنباکو، کاهش اعتیاد به سیگار و مواد مخدر، برخورداری از سطوح بالای رفتارهای مثبت، بروز سطوح پایینی از رفتارهای ضداجتماعی می شود.
روانشناسان حوزه کودک و نوجوان در این زمینه بر این باورند که کمک به نوجوانان در جهتگیری مثبت آینده مهم است، به طوری که قبل از انتخاب، اهداف و پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت در نظر گرفته شود.
در پایان متذکر می شویم توانایی تصمیمگیری نوجوانان یکی از جنبههای اساسی رشد مطلوب آنها است. دستیابی به مهارتهای شناختی به تنهایی تضمین نمیکند که نوجوانان چنین مهارتهایی را به موقعیتهای زندگی واقعی منتقل کنند. بنابراین والدین اگر میخواهند که فرزندانشان تصمیمگیرندگانی موثری باشند، باید به آنها فرصت دهند تا انتخابهای معنادار شخصی را تمرین کنند.