محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ اهمیت علم و تعلیم و تعلّم در اسلام انکارناپذیر است. درباره اهمیت علم در اسلام، همین بس که قرآن آن را مغروض وجدان ها دانسته و می فرماید: « قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُون ـ آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند، یکسانند؟» هم چنین قرآن کریم، عالمان را بر غیر عالمان، برتری داده، و می فرماید: « یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَات ـ خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات بزرگی می بخشد.»
در دین مبین اسلام، آموزش هر علمی که مفید باشد، ارزشمند است، ولی ارزش آموزش همه علوم یکسان نیست. ارزش علم دین با علوم دیگر، قابل مقایسه نیست. آموزش احکام و معارف دینی، مقدمه و شرط لازم رهایی انسان از آتش جهنم و رسیدن به سعادت ابدی است؛ از این رو در سیره معصومان علیهم السلام نیز به آن ارزش بسیاری داده شده است.
عبدالرحمن سُلَّمی، سوره حمد را به یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام آموخت. وقتی سوره را بر پدر قرائت کرد، امام هزار دینار و هزار حلّه به معلّم داد و دهان او را پر از دُرّ کرد. برخی بر امام خرده گرفتند که چرا این مقدار هدیه می دهید! حضرت فرمود: « چگونه این هدیه می تواند با آن چه او به فرزند من عطا کرده، (یعنی آموزش او) برابری کند.»
امام حسن عسگری علیه السلام نیز می فرماید: زنی نزد حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و عرض کرد: مادری پیر، ضعیف و ناتوان دارم، مساله ای در امر نماز برای او پیش آمده است، مرا نزد شما فرستاده تا پاسخ آن را بگیرم. حضرت به سؤال او پاسخ داد. سؤال دوّم را مطرح کرد، حضرت پاسخ داد. تا ده سؤال را مطرح کرد و پاسخ گرفت، سپس عرض کرد: «بیش از این شما را به زحمت نیندازم!» حضرت فرمود: «هرگاه خواستی نزد من بیا و از من بپرس که جواب خواهم داد. به من بگو اگر کسی خود را یک روز اجیر کرده باشد تا بار سنگینی را در برابر صد هزار دینار روی بام ببرد، آیا برای او مشقّت دارد؟» زن عرض کرد: «خیر» حضرت فرمود: «من در برابر هر پرسش پاداشی بیش از مرواریدهای انباشته ی میان زمین تا عرش می گیرم، پس سزاوار است که [پرسش تو] بر من دشوار نیاید.»
این روزها بسیاری از معلمین و استادان امور دینی و تربیتی نسبت به آموزش و تربیت مخاطبان، توفیق چندانی ندارند. آنچه در مرحله اول براساس یک تجربه عام از علت این ناکامی می توان گفت، استفاده نکردن از روش های متنوع آموزشی و تربیتی در بعد دینی است.
متاسفانه آنچه امروزه بیشتر در امر آموزش و تربیت دینی استفاده می شود، روش خطابه و یک طرفه است اما برای رسیدن به اهداف الهی شیوه های آموزشی و تربیتی متنوعی متصور است.
آموزش دین به شیوه غیرمستقیم در رفتار پیامبر
گاه در مواردی آموزش غیر مستقیم اثر بیشتری در متعلم می گذارد یعنی اگر به متعلم مستقیماً گفته شود که فلان امر خوب یا بد است یا آن کار باید انجام بشود یا نه، ممکن است او موضع گیری نماید و خیلی توجه نکند و این امر در مسائل اخلاقی و ارزشی و مذهبی بسیار مهم است که همیشه به صورت مستقیم آموزش داده نشود، گرچه تأثیر آموزش مستقیم در جای خود بسیار زیاد است. ولی در مواردی آموزش غیر مستقیم مؤثرتر است.
حضرت رسول(ص) در مواردی به صورت غیر مستقیم، حقایق عالی الهی را تفهیم می کرد. ابومسعود انصاری می گوید: غلامی داشتم که او را کتک می زدم. از پشت سر خود صدایی شنیدم که می فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانایی داده است. (او را بنده تو ساخته)، برگشتم، دیدم رسول خدا(ص) است. به رسول خدا(ص) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم!! پیامبر(ص) فرمود: اگر این کار را انجام نمی دادی، آتش تو را فرا می گرفت.
در این داستان، پیامبر اکرم(ص) به صورت مستقیم از ابتدا نفرمود که تو به این بنده ظلم می کنی و جایگاه تو آتش است بلکه مطلب را به صورت غیر مستقیم و کنایی به او فرمود و این آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بیان در آموزش های ارزشی و دستورالعملهای رفتاری بسیار مهم است. باید بیان به گونه ای باشد که در قلب مخاطب فرونشیند.
از امام علی(ع) روایت است که فرمود: هرگاه فردی در نزد پیامبر(ص) دروغ می گفت ایشان تبسم می نمود و می فرمود: حرفی است که او می گوید.
طبق این روایت پیامبر اعظم(ص) به صورت غیرمستقیم می فهماند که دروغ بد است و نزد حضرت(ص) جایگاهی ندارد یعنی تعبیر این که حرفی است که او می گوید کنایه است که مورد قبول من نیست و نباید دروغ گفت.
پیامبر اعظم(ص) می خواست بفهماند که مردگان پس از مردن نابود نمی شوند بلکه ارواح آنها دارای ادراک می باشند. پیامبر اکرم(ص) می توانست این امر را مستقیماً بیان کند اما با شیوه ای غیرمستقیم، پس از اینکه مطلب خود را در ذهن مخاطب وارد می کند و سؤالی برای او مطرح می شود نهایتاً حرف آخر را به صورت مستقیم بیان می کند.
در حدیث معروفی آمده است که پیامبر(ص) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را بعد از پایان جنگ در چاهی بیفکنند سپس آنها را صدا زد و فرمود: «آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتید من که آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتم». در اینجا عمر اعتراض کرد وگفت ای رسول خدا چگونه با اجسادی سخن می گویی که روح در آن نیست. پیامبر(ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نمی شنوید چیزی که هست آنها توانایی پاسخگوئی ندارند. یعنی اینکه پیامبر اسلام(ص) با مردگان سخن می گوید به صورت غیرمستقیم دارد بیان می کند که آنها درک دارند.
آموزش علوم دینی به شیوه تکرار در سیره پیامبر
تکرار یکی از روشهای آموزشی و پرورشی پیامبر اسلام(ص) بود که حضرت در شرایط مناسب از آن برای نشان دادن اهمیت موضوع و نهایتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده می کرد.
در زمان حضرت رسول(ص) مردی بود که شغل مناسبی نداشت و از بیکاری در تنگنا زندگی می کرد، روزی همسرش او را راضی کرد که برای گرفتن کمک نزد پیامبر(ص) برود، او نیز راهی خانه پیامبر(ص) شد وقتی در حضور پیامبر(ص) نشست لب به سخن نگشود پیامبر(ص) به وی گفت: هرکس از ما یاری بخواهد او را یاری می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد خدا او را کمک می کند. مرد مأیوس برگشت روز بعد برای بار دوم به نزد پیامبر(ص) رفت باز پیامبر(ص) همان جمله را به وی گفت بارسوم وقتی مرد همان جمله را شنید تازه فهمید که پیامبر(ص) از او چه می خواهد و چه درسی به او داده است.
بلافاصله یک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هیزم هایی که به دست آورده بود درآمد خوبی پیدا کرد آنگاه خدمت پیامبر(ص) آمد و گزارش داد که چگونه برای سؤال آمد و چه از پیامبر(ص) شنید: پیامبر(ص) فرمود: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنیم و هرکه بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند.
در این داستان، اگر پیامبر(ص) به بار اول اکتفا می کرد مرد متوجه نمی شد اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پیام تربیتی و آموزشی حضرت(ص) گردید.
در روایتی از ابی الدرداء آمده است: روزی دربارة مسئله ای دینی در حال جدال و مراء بودیم که پیامبر (ص) بر ما وارد شد و با دیدن این حالت (مراء و جدال) به قدری خشمگین گشت که سابقه نداشت، سپس فرمود: همانا پیش از شما، مردم به خاطر مراء و جدال هلاک شدند، مراء و جدال را کنار بگذارید، چرا که مؤمن، مراء نمی کند، مراء را رها کنید ، چرا که اهل مراء زیانکارند، مراء را رها کنید، چرا که من روز قیامت مراء کننده را شفاعت نمی کنم، مراء را کنار بگذارید، همانا من سه خانه در ابتدا، وسط و بالای بهشت برای کسی که صادقانه مراء را رها کند، ضامن هستم، مراء را رها کنید، زیرا پس از پرستش بتها، اولین چیزی که پروردگارم مرا از آن نهی کرده ، مراء است.
روزی یکی از اصحاب از پیامبر خواست که به وی اندرز بدهد. پیامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که می خواهد بگوید کرد، به او فرمود: قبل از انجام هر کاری در عاقبت آن بیندیش. اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر نما.
ابن عباس گفت: هرگاه پیامبر سخنی را می فرمود یا در مورد چیزی از ایشان سؤال می شد، سه مرتبه تکرار می کرد تا هم سخن آن شخص کاملاً روشن شود و هم دیگران بفهمند.
نکته قابل توجه این است که تکرار مضامین الهی در گفتار پیامبر اسلام(ص) خلاصه نمی گردد بلکه گاه به علت اهمیت موضوع پیامبر(ص) به تأکید و تکرار عملی بر یک فعل می پرداخت. مانند آن که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر چندین ماه در خانه علی و فاطمه (علیهما السلام) می آمد و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آیه تطهیر را تلاوت می نمود.
آموزش علوم دینی به شیوه عکس العمل مناسب در سیره ائمه
گاه حضرت رسول(ص) مطلب خود را با یک عکس العمل و رفتار مناسب به مخاطب می فهماند، یعنی به جای سخن گفتن، با یک موضع گیری مشخص و مناسب پیام خود را می رساند که این شیوه آموزشی و تربیتی در جایگاه مناسب خود بسیار مؤثر است.
حضرت روزی وارد خانة حضرت فاطمه (علیها السلام) شد و دید فاطمه(ع) دستبندی از نقره، به دست دارد و یک پرده الوان هم آویخته است. پیغمبر با آن علاقة مفرطی که به حضرت زهرا(س) داشت، بدون آنکه حرفی بزند برگشت. حضرت زهرا(س) احساس کرد که پدرش این مقدار را هم برای ایشان
نمی پسندد چون دورة اهل صفه است. فوراً آن دستبند نقره را از دستش بیرون آورد و پردة الوان را هم پایین کشی د و به همراه کسی خدمت رسول اکرم(ص) فرستاد. آن شخص آمد عرض کرد: یا رسول الله! اینها را دخترتان فرستاده و عرض می کند: به هر مصرفی که صلاح می دانید برسانید، آن وقت چهرة پیامبر شکوفا شد و فرمود پدرش بقربانش باد.
آن حضرت مالی را میان اصحاب خود تقسیم کرد، یکی از اعراب گفت: در این قسمت خدا را ملاحظه نکرد. چون این خبر به رسول الله(ص) رسید رخسارش سرخ شد- حضرت با این عکس العمل به دیگران فهماند که آن عرب چه گفتار ناشایستی گفته است- سپس فرمود خدا رحمت کند برادرم موسی را بیش از این اذیت دید و صبر کرد.
آموزش به شیوه پرسش و پاسخ روش موثر پیامبر در آموزش دین
پیامبر اکرم(ص) در روند آموزش و تعلیم خود موارد زیادی سؤال می کرد تا جواب سؤال یا به واسطه خود فراگیران به دست آید یا به جواب سؤال نزدیک شود یا حداقل زمینه بهتر، جهت پاسخ صحیح توسط خود پیامبر(ص) فراهم آید. در این روش پیامبر(ص) ضمن بیرون کشیدن اطلاعات مخاطبین و ارزیابی وسعت دایرة اطلاعات آنها متناسب با آن، جواب می داد. نکته جالب آن است که
پرسش های پیامبر(ص) کاملاً به صورت دقیق و متناسب با موقعیت و در فاصله های زمانی مشخصی بود تا مخاطب خود شخصاً درگیر موضوع شود و فرصت تفکر را بیابد. البته گاهی پیامبر(ص) ابتدا خود پرسش می کرد و گاه زمینه را طوری فراهم می نمود که مخاطب در ذهنش سؤال ایجاد شود. و با توجه به اینکه آن سؤال محصول ذهن مخاطب بود جواب پیامبر(ص) چنان برای او قابل تفهیم بود که بهتر از آن امکان نداشت. در روایتی پیامبر(ص) که به اصحاب خود فرمود: برادر خود را یاری کنید، چه مظلوم باشد چه ظالم. بلافاصله یکی از صحابه سؤال کرد: یا رسول الله، اگر او مظلوم باشد، یاری اش می کنم اما بفرمایید چگونه می توانم یک ظالم را یاری دهم؟ پیامبر(ص) جواب داد : در آن صورت او را از بی عدالتی باز دار! چرا که کمک واقعی، بازداشتن او از ظلم است.
این روایت به خوبی روشن می نماید که یک جمله دقیق چگونه ذهن مخاطب را تحریک می کند و چه سؤال زیبایی برای او مطرح می شود و چه زیباتر حضرتش(ص) پاسخ می دهد.
آموزش به شیوه نمایش خود عمل
پیامبر اکرم(ص) تنها به آموزش نظری اکتفا نمی کرد بلکه از آموزش های عملی به صورت انجام دادن خود عمل ( هدف ) نیز استفاده
می نمود این شیوه که از بهترین شیوه های آموزشی و تربیتی است بسیار در تحقق اهداف آموزشی و تربیتی مؤثر است یعنی : یکبار گفته می شود که چگونه باید وضو گرفت و یکبار وضو گرفته می شود تا دیگران یاد گیرند. پیامبر(ص) گاهی در بین مردم وضو می گرفت و می پرسید ‹‹ چه کسانی مثل من وضو می گیرند؟»
از ابن مسعود روایت است که حضرت(ص) در هنگام نماز دست خود را بر روی شانه های ما قرار می داد و می فرمود: صاف و منظم بایستید، کج نایستید که بین دلهایتان اختلاف می افتد و در کتاب نهایه علامه آمده است که پیامبر(ص) هرگاه در روز عید فطر و قربان خارج می شد با صدای بلند تکبیر می گفت.
و این آموزش های عملی در سیره حضرت(ص) بسیار است به گونه ای که سیره عملی خود حضرت(ص) جزء سنت مسلمانان قرار گرفته است.
خدمت رسول خدا (ص) از مردی ستایش کردند تا آنجایی که همة خصال خوب را برایش شمردند، رسول خدا (ص) فرمود: عقل او چگونه است؟ عرض کردند: ای رسول خدا ! ما به شما از کوشش وی در عبادت و کارهای خیر او گزارش می دهیم، شما از عقلش پرسش می نمایید؟! حضرت(ص) فرمود: به راستی احمق به خاطر کم خردیش به مراتب بیشتر از بدکردار، گرفتار فسق و فجور شود. فردای قیامت مردم تنها به عقلی که دارند به درجات بالا و به قرب پروردگار خود می رسند.[
در این روایت زیبا حضرت رسول(ص) برای مشخص کردن جایگاه عقل در اسلام چگونه با سؤال و سپس جواب اصحاب، آموزه خویش را بیان می کند.
این شیوه علاوه بر آنکه موجب نشاط مخاطب می گردید زیرا او را درگیر مطلب می نماید، باعث می شد که مطلب در ذهن و قلب مخاطب بهتر فرو نشیند.