به گزارش گروه فناوری خبرگزاری دانا(داناخبر)، به نقل از نارنجی، اما این دسته موزیک همیشه رو به جلو حرکت می کند و اکنون دور از انتظار نیست که صداهایی چون خرخر خوکهای ناشکیبای Angry Pigs و ترکیدن گوسفند Defender هم به این مارش بپیوندند.
در این گزارش، برخی از صداهای تکنولوژیک قدیمی را جمع آوری کرده ایم؛ صداهایی که کم کم به فراموشی سپرده شده یا اینکه رو به نابودی می روند.
ضرباهنگ قطع تماس تلفنی
اتمام یک مکالمه تلفنی ناخوشایند با کوبیدن خشمگینانه گوشی روی تلفن به شکل خارق العاده ای رضایت بخش بود. هیچ راهی بهتر از این نمی توان یافت که به فرد آن سوی خط، شدت ناامیدی و عصبانیت تان را بفهمانید. صدای برخورد دو پلاستیک به هم، به همراه رینگ گنگی که از زنگ داخلی تلفن بر می خواست.
ولی امروزه با فشردن صفحه لمسی (با هر شدتی) به هیچ وجه احساس خشم شما امکان بروز نمی یابد و البته دلتان خنک نمی شود.
مودم
هنگامی که صدای بیپ بیپ بیپ یک مودم اینترنال یا اکسترنال 56K دیال آپ را برای یکی از نوجوانان امروزی پخش کنید، قطعا برایشان عجیب خواهد بود.
اما زمانی این نویز آزار دهنده، اولین نشانه مبنی بر اتصال شما به شبکه و دنیای شگفت انگیز تازه ای بود. دنیای به هم متصلی که اطلاعات به رایگان در آن جریان داشتند و می توانستید با هزینه ای بسیار کمتر از مکالمه تلفنی با دوستانتان در آن سر دنیا صحبت کنید.
ولی امروزه همه چیز به صورت دایمی به شبکه متصل است و اتصال به اینترنت همانند اتصال به شبکه برق شده است.
خش خش نوار کاست
نوارهای کاست از دهه ۱۹۸۰ به این طرف (تا نیمه اول دهه ۱۹۹۰) ابزار اصلی سیستم انتقال و تبادل موسیقی به حساب می آمدند. هرچند کاستها ایرادهای خاص خود را داشتند. اما یک فرمت بسیار ارزان و راحت برای ضبط صدا بودند و البته زیربنای مکانیکی لازم برای بهترین تجربه های شنیداری ما را رقم می زدند.
اما از ابتدا تا پایان آن صدای خش خش نوار کاست، واقعا خاص و ویژه بود. همیشه یک صدای گنگ و ملایمی در پس زمینه آهنگ ها شنیده می شد و هیچگاه سکوت کامل حکمفرما نبود و هنگامی که صدا خش خش قطع می شد، می دانستید که به پایان نوار رسیده اید و منتظر صدای چلیک توقف موتور و پرش دکمه پخش بودید.
جلو رفتن نگاتیو درون دوربین عکاسی
اگر چه صدای شاتر دوربین های عکاسی همچنان به شکل یک نوای خاطره انگیز در اسمارت فون ها و دوربین های عکاسی دیجیتال باقی مانده، اما صدای جلو رفتن مکانیکی فیلم هیچ جایگزینی در دنیای دیجیتال ندارد. پس از عکاسی با یک دوربین SLR، شست راست تان به صورت خودکار سراغ دسته جلو برنده فیلم می رفت و نگاتیو بعدی را برای عکاسی آماده می ساخت.
آن صدای فنری و چرخ دنده ای، نشانه ای از آن بود که عکس گرفته شده، در جای امنی جا گرفته و منتظر ظهور است و امروز بدون هیچ چرخش فیلم یا صدای دسته جلو برنده ای، صدها عکس با کیفیت بالا روی حافظه های جانبی SD یا FC ذخیره می شوند.
ماشین تحریر
تا چندی پیش صدای چاک چاک چاک دکمه های ماشین تحریر در هر اداره ای شنیده می شد و این اواخر عریضه نویسان جلوی دادگاه ها هم به آن روی آورده بودند. اما متاسفانه مدتهاست که موس و صفحه کلید کامپیوتر جایگزین این ابزار جذاب شده اند.
تلویزیون های CRT
امروزه دیگر تلویزیون های مجهز به لامپ خلاء کاتدی را تنها می توان در مکانهای کسالت باری چون اتاق انتظار برخی درمانگاه ها، فروشگاه های قدیمی یا انباری خاک گرفته پدربزرگ پیدا کرد. اما قبل از این همه ما دلخوش به رزولوشن تصویر جادویی تلویزیون های جعبه ای CRT بودیم که اتاق نشیمن خانه های همه مردم دنیا را گرم می کرد.
صدایی که آنها هنگام روشن شدن ایجاد می کردند واقعا دلگرم کننده بود، سوت آرامی که نتیجه فعال شدن سیم پیچ و زنده شدن تلویزیون بود. یا مثلا صدای چلیک رضایت بخش دکمه خاموش و روشن مکانیکی تلویزیون. همزمان که لامپ خلاء گرم می شد، تصاویر کم کم روی صفحه جان گرفته و روشن تر می شدند.
فوت کردن در نوارهای بازی نینتندو
گاهی اوقات که سراغ بازی می آمدید و هوس ماریو به سرتان می زد، کنسول NES لعنتی نمی توانست کارتریج بازی را لود کند. پس نوار بازی را بیرون کشیده، یک فوت جانانه روی لبه آن می کردید و آنگاه نوار را در جای خود قرار می دادید و به شکل شگفت انگیزی دستگاه آماده نبرد می شد.
اما کنسولهای امروزی با دیسک درایو نوری و همچنین بازی های دانلودی دیگر هیچ نیازی به دهان و فوت های شما ندارند. امروزه دیگر خشهای مدور کوچک روی دیسک می توانند آن را از کار بیندازند و البته برای تمیز کردن این دیسکهای نقره ای کاری از دست نفس حیات بخش شما بر نمی آید.
چاپگرهای سوزنی
دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی سالهای جادویی دسترسی به انتشار شخصی و امکان چاپ محتوای فردی بود. به جز معدود افراد خوشبختی که به پرینتر لیزری Laserwriter اپل دسترسی داشتند، بقیه با چاپگرهای سوزنی (دات ماتریکسی) و سیستم تغذیه کاغذ تراکتوری آنها دمخور و آشنا بودند.
علاوه بر صدای زززززیت زیت زیت زززیت زیت زیت آنها که خاطرات فراوانی را روی کاغذ آورده است، احتمالا دلتان برای سیستم جذاب تغذیه کاغذ آنها هم تنگ شده است. معمولا بهتر بود که از کاغذهای سوراخ دار مخصوص استفاده شود و البته برخی اوقات در رفتن سوراخ های کاغذ از روی ریل دو طرف، دردسر جا زدن دوباره را به همراه داشت.
در این گزارش، برخی از صداهای تکنولوژیک قدیمی را جمع آوری کرده ایم؛ صداهایی که کم کم به فراموشی سپرده شده یا اینکه رو به نابودی می روند.
اتمام یک مکالمه تلفنی ناخوشایند با کوبیدن خشمگینانه گوشی روی تلفن به شکل خارق العاده ای رضایت بخش بود. هیچ راهی بهتر از این نمی توان یافت که به فرد آن سوی خط، شدت ناامیدی و عصبانیت تان را بفهمانید. صدای برخورد دو پلاستیک به هم، به همراه رینگ گنگی که از زنگ داخلی تلفن بر می خواست.
ولی امروزه با فشردن صفحه لمسی (با هر شدتی) به هیچ وجه احساس خشم شما امکان بروز نمی یابد و البته دلتان خنک نمی شود.
هنگامی که صدای بیپ بیپ بیپ یک مودم اینترنال یا اکسترنال 56K دیال آپ را برای یکی از نوجوانان امروزی پخش کنید، قطعا برایشان عجیب خواهد بود.
اما زمانی این نویز آزار دهنده، اولین نشانه مبنی بر اتصال شما به شبکه و دنیای شگفت انگیز تازه ای بود. دنیای به هم متصلی که اطلاعات به رایگان در آن جریان داشتند و می توانستید با هزینه ای بسیار کمتر از مکالمه تلفنی با دوستانتان در آن سر دنیا صحبت کنید.
ولی امروزه همه چیز به صورت دایمی به شبکه متصل است و اتصال به اینترنت همانند اتصال به شبکه برق شده است.
نوارهای کاست از دهه ۱۹۸۰ به این طرف (تا نیمه اول دهه ۱۹۹۰) ابزار اصلی سیستم انتقال و تبادل موسیقی به حساب می آمدند. هرچند کاستها ایرادهای خاص خود را داشتند. اما یک فرمت بسیار ارزان و راحت برای ضبط صدا بودند و البته زیربنای مکانیکی لازم برای بهترین تجربه های شنیداری ما را رقم می زدند.
اما از ابتدا تا پایان آن صدای خش خش نوار کاست، واقعا خاص و ویژه بود. همیشه یک صدای گنگ و ملایمی در پس زمینه آهنگ ها شنیده می شد و هیچگاه سکوت کامل حکمفرما نبود و هنگامی که صدا خش خش قطع می شد، می دانستید که به پایان نوار رسیده اید و منتظر صدای چلیک توقف موتور و پرش دکمه پخش بودید.
اگر چه صدای شاتر دوربین های عکاسی همچنان به شکل یک نوای خاطره انگیز در اسمارت فون ها و دوربین های عکاسی دیجیتال باقی مانده، اما صدای جلو رفتن مکانیکی فیلم هیچ جایگزینی در دنیای دیجیتال ندارد. پس از عکاسی با یک دوربین SLR، شست راست تان به صورت خودکار سراغ دسته جلو برنده فیلم می رفت و نگاتیو بعدی را برای عکاسی آماده می ساخت.
آن صدای فنری و چرخ دنده ای، نشانه ای از آن بود که عکس گرفته شده، در جای امنی جا گرفته و منتظر ظهور است و امروز بدون هیچ چرخش فیلم یا صدای دسته جلو برنده ای، صدها عکس با کیفیت بالا روی حافظه های جانبی SD یا FC ذخیره می شوند.
تا چندی پیش صدای چاک چاک چاک دکمه های ماشین تحریر در هر اداره ای شنیده می شد و این اواخر عریضه نویسان جلوی دادگاه ها هم به آن روی آورده بودند. اما متاسفانه مدتهاست که موس و صفحه کلید کامپیوتر جایگزین این ابزار جذاب شده اند.
امروزه دیگر تلویزیون های مجهز به لامپ خلاء کاتدی را تنها می توان در مکانهای کسالت باری چون اتاق انتظار برخی درمانگاه ها، فروشگاه های قدیمی یا انباری خاک گرفته پدربزرگ پیدا کرد. اما قبل از این همه ما دلخوش به رزولوشن تصویر جادویی تلویزیون های جعبه ای CRT بودیم که اتاق نشیمن خانه های همه مردم دنیا را گرم می کرد.
صدایی که آنها هنگام روشن شدن ایجاد می کردند واقعا دلگرم کننده بود، سوت آرامی که نتیجه فعال شدن سیم پیچ و زنده شدن تلویزیون بود. یا مثلا صدای چلیک رضایت بخش دکمه خاموش و روشن مکانیکی تلویزیون. همزمان که لامپ خلاء گرم می شد، تصاویر کم کم روی صفحه جان گرفته و روشن تر می شدند.
گاهی اوقات که سراغ بازی می آمدید و هوس ماریو به سرتان می زد، کنسول NES لعنتی نمی توانست کارتریج بازی را لود کند. پس نوار بازی را بیرون کشیده، یک فوت جانانه روی لبه آن می کردید و آنگاه نوار را در جای خود قرار می دادید و به شکل شگفت انگیزی دستگاه آماده نبرد می شد.
اما کنسولهای امروزی با دیسک درایو نوری و همچنین بازی های دانلودی دیگر هیچ نیازی به دهان و فوت های شما ندارند. امروزه دیگر خشهای مدور کوچک روی دیسک می توانند آن را از کار بیندازند و البته برای تمیز کردن این دیسکهای نقره ای کاری از دست نفس حیات بخش شما بر نمی آید.
دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی سالهای جادویی دسترسی به انتشار شخصی و امکان چاپ محتوای فردی بود. به جز معدود افراد خوشبختی که به پرینتر لیزری Laserwriter اپل دسترسی داشتند، بقیه با چاپگرهای سوزنی (دات ماتریکسی) و سیستم تغذیه کاغذ تراکتوری آنها دمخور و آشنا بودند.
علاوه بر صدای زززززیت زیت زیت زززیت زیت زیت آنها که خاطرات فراوانی را روی کاغذ آورده است، احتمالا دلتان برای سیستم جذاب تغذیه کاغذ آنها هم تنگ شده است. معمولا بهتر بود که از کاغذهای سوراخ دار مخصوص استفاده شود و البته برخی اوقات در رفتن سوراخ های کاغذ از روی ریل دو طرف، دردسر جا زدن دوباره را به همراه داشت.