به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر) دکتر مهدی زارع عضو هیات علمی پژوهشگاه زلزله و رییس مرکز ملی پیش بینی زلزله، علاوه بر انجام فعالیت های پژوهشی در رشته تخصصی اش، در مباحث مربوط به مدیریت علمی – پژوهشی هم صاحب نظر است و در این ارتباط مقالات زیادی به چاپ رسانده است. در ادامه گفت و گوی روزنامه شرق با این پژوهشگر و استاد دانشگاه را پیرامون مدیریت پژوهش و فناوری در حوزه علم و فناوری کشور خواهید خواند.
بسیاری از نهادهای مدیریتی، همه دستاوردهای پژوهشی کشور را نتیجه مدیریت خود میپندارند، اما پرسش این است که واقعا وظیفه این نهادها چیست و نهادهای نظارتی و مدیریتی چه نقشی در بهبود یا تغییر وضعیت تحقیق و پژوهش در حوزه فناوری دارند؟
به نظر میرسد در مدیریت پژوهش و فناوری در ایران، همچنان از فقدان یک نهاد نظارتی کلان و مستقل رنج میبریم. اگر نهاد نظارتی، خود بخشی از دستگاه اجرایی (وزارت متبوع) باشد، در نهایت امکان بررسی و سنجش واقعبینانه و عادلانه امکانپذیر نخواهد بود. اکنون انتظار نظارت و ارزیابی از مجموعههای زیرمجموعه خود وزارت علوم (که مشغول گردآوری داده و مستندات تولیدات پژوهش و فناوری هم هستند)، بدون در نظرگرفتن مدلهای ایدهآل برای هر حوزه تخصصی و استقرار این سامانه ارزیابی در بیرون وزارتخانه عملا امکانپذیر نیست. چه بسا بتوان در معاونت علمی ریاستجمهوری (که در سالهای ابتدایی تشکیل آن، عملا در بعضی از حوزهها با تداخل وظایف با وزارت علوم یا تعبیر و تفسیر از این تداخل عمل در هر دوسو مواجه بود) یا مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی یا هر نهادی به هرحال مستقل (از حوزههای وزارتی مربوطه) چنین کاری را سامان داد، ولی عملا تجربه ارزیابی از داخل هر وزارتخانه، در مورد حوزه پژوهش و فناوری (و مثلا حوزههای پژوهش و توسعه در وزارتخانههای نفت، نیرو، صنعت و...) در مورد ارزیابی عملکرد، کیفیت، کارایی و کارآمدی مدیریت پژوهش در همان وزارتخانه اجرا شده، تاکنون به نتیجه علمی و قابل قبول و منتشرشدهای که بتواند راهگشای ارزیابی واقعبینانه از فرآیند تولید علم و توسعه فناوری و مدیریت این فرآیند در ایران باشد، نینجامیده است.
شاید یکی از دلایل ضعف در مدیریت پژوهش این باشد که ما برنامه راهبردی مناسبی برای خودمان تعریف نکردهایم.
اینکه تمام واحدهای پژوهشی و توسعه فناوری باید برنامه راهبردی داشته باشند، در مقررات و دستورالعملها آمده و عملا برای توسعه تمام دانشگاهها و پژوهشگاهها بهعنوان امتیاز در نظر گرفته میشود. مشاهدات اینجانب در سالهای اخیر نشان میدهد که در بیشتر موسسات پژوهشی و پژوهشگاهها برنامههای راهبردی تهیه و بعضا منتشر هم شده است، ولی مساله، همچنان آن است که تا حاکمکردن نگاهی راهبردی در مدیریت و اعضای هیات علمی در دانشگاهها و بهویژه پژوهشگاههای کشور، راهی طولانی باید طی شود. معمولا و در جریان کارهای پژوهشی، مشکلاتی نظیر کمبود بودجه، کمبود تجهیزات، پیچیدگیهای اداری و... چنان فراوان و گسترده میشود و اعضای هیات علمی هنوز هم چنان درگیر فرآیند روزمره امور میشوند که عملا از حاکمشدن فضایی با نگاه راهبردی جلوگیری میکند. نکته و اشکال دیگر آن است که بعضی افراد بهزعم خودشان، به راهبرد و هدف و چشمانداز میپردازند و به اشتباه با خودکارشناسپنداری، رنگ و بویی شخصی به برنامههای راهبردی میدهند که البته درست نیست و راه به جایی نخواهد برد.
آیا هیچگونه آماری از فعالیتهای انجامشده وجود دارد؟ یا مراکزی برای آمارسنجی یا پایگاههای برنامهریزی برای اینقبیل فعالیتها وجود دارد؟
در سالهای اخیر تلاش شده تا سامانههای گردآوری دادهها و خروجیهای حوزههای پژوهشی و فناوری بهطور متمرکز از دفترها و مراکز نظارت و ارزشیابی در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور در وزارت علوم شکل گیرد. بررسیهای اینجانب نشان میدهد که در سال جاری، همچنان با نقطه مطلوب (و حتی مطلوبیت حداقلی) فاصله زیادی وجود دارد. بههرحال بدنه کارشناسی در این زمینهها تربیت شدهاند. ولی این وضع تا استقرار مدیریتی کلان و متمرکز و با بهرهگیری از بدنهای متخصص و آشنا با فناوری اطلاعات برای شکلدادن سامانه و پایگاه دادههای پژوهش و فناوری در تمامی دانشگاهها و پژوهشگاهها و برپایه روشهای علمی سامان مناسبی نخواهد یافت.
امروزه وضعیت انتشار کتاب دانشگاهی در ایران به چه صورتی است؟
انتشارات کتاب دانشگاهی در ایران، علاوه بر تمام مشکلات نشر دولتی، از عدم پویایی در پخش و در دسترسبودن کتابهای منتشرشده رنج میبرد. با وجود انتشار کتابهای دانشگاهی حتی در دوران معضلات اقتصادی در سالهای اخیر، مشاهده شخصی اینجانب نشان میدهد که درصد قابلتوجهی از اعضای هیات علمی به دلایل مختلف در انتشار کتابهای دانشگاهی به فارسی مشارکت ندارند. البته انتظار نمیرود که درصد بالایی از کل اعضای هیات علمی در این امر مشارکت کنند، ولی بررسی موردی اینجانب در سه دانشگاه و سه پژوهشگاه در شهر تهران نشان میدهد که درصد مشارکت اعضای هیات علمی در انتشار کتابهای دانشگاهی در سال از 10درصد کل تعداد اعضای هیات علمی در هر مجموعه نیز پایینتر است. البته افزایش هزینههای انتشار، بالارفتن (در حدود سهبرابرشدن) قیمت کتابها طی حدود یکسال گذشته، به فروش نرسیدن یا عدم اطلاعرسانی مطلوب از وجود کتابهای مناسب در هر حوزه، عدم پخش و توزیع مناسب در تمام کتابفروشیهای معتبر و مرتبط، عدم ساماندهی نشر الکترونیک در ایران (بهویژه در زمینه کتابهای دانشگاهی) و در بیشتر موارد عدم تعامل مناسب با بخش خصوصی در این زمینه از مشکلات مختلف در زمینه نشر کتابهای دانشگاهی در ایران است.
در این میان مجلات علمی- پژوهشی، چه نقشی میتوانند در بهبود وضعیت پژوهش داشته باشند؟
اگرچه مجلات علمی- پژوهشی در سالهای اخیر بهخوبی توسعه یافتهاند، اما هنوز هم مشکلاتی دارند. (مانند همه مشکلاتی که بقیه مجلات مشابه در ایران به آنها دچارند.) اولا بیشتر مجلات هنوز بهروز منتشر نمیشوند (تاریخی که روی جلدشان درج میشود، مربوط به چندینماه و گاه چندین سال قبل از انتشار واقعیشان است) و بیشترشان هنوز به نمایهسازیهای بینالمللی مانند ISI نپیوستهاند. گرچه اینجانب نمایه ISI را به استناد نوشتههای قبلی خود، «حیثیتی» نمیدانم ولی به هر حال روالی است که به انتشار و جذب مقاله و استاندارد شدن مجلاتمان کمک میکند. ضمنا میتوانیم انتشار ژورنالهای علمیمان را در دستور کار قرار دهیم. از سوی دیگر توجه شود که توسعه کمی موجب شده که عملا تعداد زیادی از مقالات همچنان در انتظار داوریهای طولانی مدت بمانند. این موضوع یا به تاخیر در انتشار منجر میشود یا با فشار مجلات برای تکمیل سریعتر فرآیند داوری و انتشار سریعتر مقاله، در بعضی موارد به عدم دقت در داوری میانجامد.
این که شما اشاره کردید، نشاندهنده وضعیت مجلات علمی- پژوهشی است. وضعیت انتشار مجلات علمی- ترویجی که از این هم ناگوارتر است، زیرا استادان چندان تمایلی برای فعالیت در این حوزه ندارند و بسیاری هم اینگونه فعالیتها را دون شأن خود میپندارند.
علاوه بر مشکلات مجلات علمی- پژوهشی، یک معضل محوری آنها این است که عملا بسیاری از این مجلات که رسما «علمی- ترویجی» نامیده میشوند، هنوز «ترویجی» نیستند. ساختار و فرمت و مضمون مقالات زیادی که همچنان در بیشتر مجلات علمی- ترویجی منتشر میشود، بیشتر مناسب مجلات علمی- پژوهشی است. (و بعضا مقالاتی که در مجلات علمی-پژوهشی از فرآیند داوری مردود شدهاند، تقریبا بدون تغییر برای انتشار به مجلهای علمی- ترویجی در همان موضوع تخصصی ارایه میشود!) مقالات (و کتابهای) علمی-ترویجی همچنان شأن و جایگاه ویژهای نزد بیشتر اعضای هیات علمی ندارند و ضمنا کمتردیدهشدن اهمیت مقالات ترویجی، حتی در آییننامههای ترفیع و ارتقا در وزارت علوم نیز کاملا مشخص است. نوشتن و کلا فعالیت در عرصه ترویج علم در هر شاخه علمیای نیازمند توان و جایگاه و تسلط ویژهای هم در آن موضوع تخصصی علمی و هم در شناخت مخاطب و آشنایی به زبان ترویجی (نوشتاری و گفتاری) است. طبیعی است آن بخش از اعضای هیات علمی که توان چنین کاری را داشته باشند، متعدد نیستند، ولی سازوکاری که میتواند به چنین فرآیندی کمک کند، میتواند در آییننامههای مختلف چنان پیشبینی شود تا همان تعداد معدود اعضای هیات علمی با دلگرمی بیشتری به موضوع بپردازند و ضمنا وضع مجلات علمی- ترویجی نیز در راستای یک سیاست کلان حمایت از چنین فعالیت علمی سامان بگیرد.
شاید یکی از ضعیفترین حوزههای فعالیت دانشگاههای ما ضعف در همکاریهای بینالمللی برای پژوهشهای علمی است. برای حل این معضل چه راهکاری ارایه میکنید.
در زمینه همکاریهای بینالمللی، همواره به برگزاری همایشها و نشستهای مشترک و آمار شرکت اعضای هیات علمی در همایشهای بینالمللی یا به آمار استفاده اعضای هیات علمی از فرصتهای مطالعاتی اشاره میشود. همه این فعالیتها بهنوعی زیرمجموعه همکاریهای علمی بینالمللی است، ولی عملا هیچکدام فعالیت پایه و بنیادی در این زمینه محسوب نمیشوند. اولا در مدیریت این موضوع به افراد کاربلد و علاقهمند و مسلط حداقل به یکی، دو زبان بینالمللی، در هر مجموعه دانشگاهی و پژوهشگاهی (و در سطح کلان مدیریتی در هر وزارتخانه) نیاز است. ثانیا قید و بندهای بوروکراسی موجود، در برخی موارد به فراموشکردن اصل موضوع میانجامد! به باور اینجانب، حوزه روابط بینالملل به دلیل حساسیتش، زمینه کارآموزی و کارورزی نیست. اگر هم افراد جوان و تازهکار در این زمینه مشغول میشوند، باید حتما زیر نظر مدیر روابط بینالمللی کارآزموده و مسلط و با دید بازی فعالیت کنند تا آن جوان زیر نظرش رشد کند، ضمنا فرد فعال در عرصه روابط بینالملل باید با فناوریهای ارتباطی موجود آشنا باشد. ثالثا ارتباط در سطح بینالملل و در دوران جدید باید بر توسعه همکاری به صورت پروژههای مشترک با بهترین دانشگاهها و پژوهشگاهها در هر موضوع در سطح جهان (بهویژه در کشورهای رده اول علمی در علم و فناوری مانند آمریکا، کانادا، سوییس، روسیه، فرانسه، آلمان، ژاپن، انگلیس و...) متمرکز شود. از دل چنین همکاریهایی در قالب پروژهها و برنامههای مشترک علمی است که میتوان جنبههای فرعیتر فعالیت بینالمللی را (نظیر برگزاری همایشهای مشترک، شرکت در همایشها و فرصتهای مطالعاتی) به راحتی و به شیوه بهتری سامان داد. سطح پروازمان نباید چنین باشد که تا به امروز بوده است. پیامبر ما نیز (که درود خدا بر او باد)، فرمود: «دانش را بیاموزید ولو آنکه در چین باشد.» امروزه در حوزه تخصصی فعالیتمان باید بهترین موسسات دنیا را برای ارتباط بینالمللی هدفگذاری کنیم. در بسیاری از شاخههای علمی در دانشگاهها و پژوهشگاههایی که من تاکنون بازدید کردهام، عملا با هیچکدام از موسسات درجه اول علمی ارتباط معناداری (به صورت همکاری در قالب برنامه یا پروژه مشترک) وجود ندارد. در این زمینه باید وقت و انرژی گذاشت تا فرصت ایجاد کنیم. صرف وقت و توانی که هم برای ارتباطات علمی ما و روزآمدشدن ما و هم توسعه فرصتهای جدید لازم است. همچنین لازم است از این طریق در زمینههای آموزشی، بتوانیم فرصتهایی نیز برای استادان و دانشجویان دکترا فراهم کنیم تا در موسسات معتبر درجه اول دنیا بهمنظور فرصت تحقیقاتی حضور پژوهشی یابند.
خود اعضای هیات علمی دانشگاهها، چه وظیفهای در این زمینه برعهده دارند و چگونه میتوانند وظیفه خود را انجام دهند؟
در ساختار بوروکراتیک در پژوهش و فناوری، نیاز به مدیران و بدنه کارشناسی متخصص و مسلط در زمینههای علوم اداری و مالی بسیار احساس میشود. برای مدیریت کلان (در سطوح معاونت و مدیران کل) در دانشگاهها و پژوهشگاهها از اعضای هیات علمی استفاده میشود. این حضور اعضای هیات علمی (که اکثرا و بهطور طبیعی تخصصی در زمینههای اداری و مالی مربوطه ندارند)، از نظر سازماندهی تشکیلاتی امر پژوهش، از نظر تربیت مدیرانی در این سطح و آشناشدن و تسلط نسبی (و کلان) این رده از اعضای هیات علمی میتواند مفید باشد. ولی اگر این امر با حضور مدیران کل و بدنه کارشناسی قوی و کارآزموده که تخصص و تسلط و تجربه کاری در حوزههای اداری و مالی ندارند، همراه نشود، عملا ساختار بوروکراتیک را بسیار کند میکند. نگارنده بهشخصه اثر حضور این افراد مسلط در دانشگاهها و پژوهشگاهها در بدنه بوروکراتیک را بهعنوان نیروهای کارراهانداز و کاردان دیده است که در موارد متعدد توانستهاند حتی تصمیمات و بخشنامههای بعضا حاوی اشکال را به چالش بکشند و در موارد متعدد توانستهاند آنچه را که روال درست و قانونی و به سود فرآیند مدیریت پژوهش و توسعه فناوری بوده، به کرسی بنشانند.
در دسترسبودن تجهیزات و ابزارهای آزمایشگاهی چه نقشی در این میان دارند؟ آیا اصلا پژوهشگران ما به ابزارها و تجهیزات ضروری دسترسی دارند؟ در زمینه تامین تجهیزات امروزه چه مشکلاتی وجود دارد؟
در زمینه تجهیزات مساله بهروزبودن و قابلیت و دقت تجهیزات آزمایشگاهی و رصدی در حد استانداردهای روز بینالمللی بسیار حیاتی است. در سالهای اخیر علاوه بر مساله بودجه، مساله تحریمها هم به چالشی جدید در این حوزه تبدیل شد. از یک نظر، موضوع تحریم توانست توسعه تجهیزات دانشگاهها و پژوهشگاهها را در حوزههایی که امکان برنامهریزی و توان آن را داشتند تحت فشار بگذارد و آنها را به سوی تولید تجهیزات سوق دهد. در مورد توسعه تجهیزات نگاههای خیالپردازانه عملا کمکی به توسعه علم نمیکند. اگر امکانی که در داخل به عنوان تجهیزات ساخت داخل توسعه مییابد، کیفیت و قابلیت لازم در حد نمونههای دقیق و توسعهیافته در سطح بینالمللی نداشته باشد، عملا استفاده (حداقل فوری) از آنها برای تولید علم و فناوری و انتشار نتیجه (مقاله) و تجاریسازی فناوری تولیدشده در بسیاری از موارد حداقل در کوتاهمدت منتفی است. بخش توسعه و تولید تجهیزات، اگر با سرمایهگذاری بهموقع و درست ما همراه نشود (که بخشی از آن به همکاریهای بینالمللی در بخش پیشگفته وابستگی فراوان دارد)، عملا به تعطیلی بخشهایی از فعالیتهای ما منجر خواهد شد. در این زمینه باید به اشکالات متعدد ایجادشده در پژوهشهای کاربردی در کشور به دلیل شوک اقتصادی در اوایل مهرماه 91 و کمبود یا از ردهخارجشدن تجهیزات پس از مسایل بودجه طی یکسال اخیر اشاره کرد.
چگونه میتوانیم از فناوریهای نوین مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات در این زمینه استفاده کنیم؟
یکی از مهمترین جنبههای جالب برای فعالیت محققان در دانشگاهها و پژوهشگاههای پیشرفته در کشورهای توسعهیافته صنعتی، وجود زیرساخت توسعهیافته از نظر فناوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده سریع و راحت از اینترنت و دسترسی راحت و سریع و عملا نامحدود به منابع علمی و دانشگاهی از طریق اینترنت است. زیرساخت مناسب در کشور ما برای توسعه علم و فناوری از حداقلها نیز فاصله فراوان دارد. زمانی که من در شهر وان ترکیه حضور داشتم (بعد از زلزله وان در اول آبان 1390، به منظور بررسیهای شناسایی منطقه زلزلهزده در وان و ارجیش) که عملا دورافتادهترین مرکز استان به مرکز کشور ترکیه است، دیدم که سرعت اینترنت حتی در هتلهای این شهر زلزلهزده از سریعترین سرعتهای اینترنت که در ایران تجربه کرده بودم، بالاتر است! ممکن است گفته شود که ما در تمام دانشگاهها و پژوهشگاهها اینترنت و کامپیوتر و کتابخانه داریم که البته درست است، ولی کیفیت این زیرساخت نیز بسیار مهم و حیاتی است. حیاتی بودن موضوع در حدی است که با سرمایهگذاری مناسب در این زمینه بسیاری از تفاوتهای دنیای پیشرفته و در حال توسعه را حداقل در حوزه استفاده به روز و پیشرفته از کامپیوتر، اینترنت و منابع کتابخانهای دیجیتال میتوان تا حد زیادی از بین برد و این حس را برای پژوهشگری که در دورافتادهترین شهرستان ما مشغول بهکار است، ایجاد کرد که امروزه در دنیا مکان فیزیکی (حداقل در این زمینه)، تفاوت خاصی به کاربران تحمیل نمیکند و فرد مانند حضور در یک دانشگاه یا پژوهشگاه در کشوری صنعتی، میتواند در هر نقطهای از دنیا فعالیت کند.
یکی از معضلهای همیشگی نظام دانشگاهی ما، شیوه ارتباط آن با صنعت و جامعه است. برای حل این مشکل چه میتوان کرد؟