محمدحسین سیمیار، خبرگزاری دانا، گروه فرهنگ؛ روایت کردن واقعه های عظیم، حتی اگر شاهدش باشی کاری سخت و دشوار است. زیرا که باید به گونه ای آن را روایت کنی که عظمتش را کم نکنی و آن را تقلیل ندهی. اگر ندیده باشی آن را که کار خیلی خیلی برایت سخت می شود. شهید آوینی کسی که گرچه با چشم صورت شاهد ماجرای کربلا نبوده است اما شاید با چشم دل آن را دیده باشد این واقعه عظیم را روایت می کند. روایتی که تاریخ را کنار می گذارد و پرده از دل هر ماجرا می کاود. روایتی که درس از واقعه هاست نه فقط بیان مصائب و سختی ها.
توصیف این کتاب برای زبان الکن من سخت است؛ زیرا نویسنده ی آن سید شهیدان اهل قلم و موضوع کتاب سرور و سالار شهیدان است. پس چه کتابی از این کتاب بهتر، که حماسه ای بزرگ که دین را تا امروز زنده نگه داشته است روایت کند. بخشی از کتاب را راوی روایت می کند که حرف دل است و آنچه از دل برآید لا جرم بر دل نشیند و بخش دیگر کتاب روایت داستان آن واقعه عظیم است.
فتح خون، در ده فصل روایت می شود: آغاز هجرت عظیم، کوفه، مناظرة عقل و عشق، قافلة عشق در سفر تاریخ، کربلا، ناشئة اللیل، فصل تمییز خبیث از طیّب (اتمام حجت)، غربال دهر، سیارة رنج و تماشاگه راز.
قسمتی از این کتاب فوق العاده را با هم می خوانیم:
صحرای بلا به وسعت تاریخ است و كار به یك یا لیتنی كنت معكم ختم نمی شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیك در خویش بنگر كه تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر! اگر هست كه هیچ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی ، و اگر نه ... دیگر به جای آنكه با زبان «زیارت عاشورا» بخوانی، در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین با دل به زیارت عاشورا برو. «ضحاك بن عبدالله مشرقی » را كه می شناسی! عصر عاشورا از جبهه حق گریخت بعد از آنكه صبح تا شام را در ركاب امام شمشیر زده بود. خوف، فرزند شك است و شك، زاییده شرك و این هرسه، خوف و شك و شرك، راهزنان طریق حقند... كه اگر با مرگ انس نگیری، خوف، راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی كرد...
فتح خون (روایت محرم)
نویسنده: سید مرتضی آوینی
انتشارات: نشر واحه