به گزارش پایگاه خبری دانا، در دنیای پرشور کودکی، که باید مملو از شادی، بازی و بیپروایی باشد، گاهی صدایی آرام و تکرارشونده توجه را جلب میکند: "ببخشید". این کلمه، به خودی خود، نشانه ادب و تربیت است. اما زمانی که این "ببخشید" گفتن به یک عادت همیشگی و برای کوچکترین کارها تبدیل شود، از یک رفتار مودبانه فراتر رفته و به نشانهای نگرانکننده تبدیل میگردد. کودکی که مدام در حال عذرخواهی است، در حقیقت به دنبال تایید و امنیتی است که در اعماق وجودش احساس نمیکند. این رفتار، زبانی است برای گفتن این جمله: "آیا هنوز مرا دوست داری؟"، "آیا کار بدی انجام دادهام؟"، "مطمئنی که از دستم ناراحت نیستی؟".
ریشهیابی یک ترس نامرئی
برای درک این رفتار، باید به محیط خانه و تعاملات درون آن دقیقتر بنگریم. هنگامی که یک کودک از هر حرف یا حرکت سادهای احساس گناه میکند، این پیام را به ما میدهد که در فضای خانه، فشار، سختگیری یا انتقاد زیادی را تجربه کرده است. در چنین محیطی، خطاها و اشتباهات، حتی آنهایی که کاملاً طبیعی و غیرعمدی هستند، به عنوان یک عمل نابخشودنی دیده میشوند. ریختن یک لیوان آب، شکستن یک اسباببازی، یا گم کردن یک مداد، ممکن است با واکنشی شدید مانند سرزنش، عصبانیت یا توبیخ همراه باشد.
کودک در این فضا، به تدریج میآموزد که برای در امان ماندن از طوفان عصبانیت یا ناامیدی بزرگترها، باید پیشدستی کند. او یاد میگیرد که با گفتن فوری "ببخشید"، ممکن است بتواند از شدت عواقب بعدی بکاهد. این رفتار، یک مکانیسم دفاعی برای محافظت از خود در برابر احساس طردشدگی است. در حقیقت، به کودک القا میشود که برای شایسته بودن عشق و توجه، باید بیعیب و نقص باشد. این همان پایهریزی کمالگرایی سمی در سالهای آغازین زندگی است.
واکنش نادرست: سرپوش گذاشتن بر زخم
متأسفانه، بسیاری از والدین و مربیان، از عمق این مسئله آگاه نیستند. آنها در مواجهه با این رفتار، ممکن است با حسی از شرم یا ناامیدی، به کودک بگویند: "چرا اینقدر ببخشید میگی؟"، "دیگه نگو ببخشید، خودت رو کوچیک نکن" یا "اینقدر ضعیف نباش!". این جملات، اگرچه با نیت خوب بیان میشوند، اما تنها بر بار احساس شرم و گناه کودک میافزایند. او نه تنها احساس میکند که اشتباه کرده، بلکه به این باور میرسد که احساساتش نیز اشتباه و ناپسند هستند. این کار، مانند این است که بر زخمی عمیق، تنها یک چسب زخم کوچک بچسبانیم.
راه درست: ساختن پناهگاهی امن
پس راه حل چیست؟ چگونه میتوانیم این چرخه معیوب را بشکنیم و به کودکمان کمک کنیم تا احساس امنیت درونی خود را بازیابد؟
نخستین و مهمترین گام، این است که به او با زبان و عمل ثابت کنیم که اشتباه، جرم نیست. هنگامی که کودک برای کاری پیشپاافتاده عذرخواهی میکند، به جای تأیید ضمنی احساس گناه او، با آرامش و لبخند پاسخ دهیم. میتوانیم بگوییم: "عزیزم، نیازی به عذرخواهی نیست. اینجا خانه خودتونه."، "همه آدمها گاهی اشتباه میکنن. اصلاً مهم نیست." یا "ممنون که احوال من رو پرسیدی، اما من اصلاً ناراحت نیستم. آزادانه بازی کن."
گام دوم، نام بردن و تأیید احساس کودک است. به او کمک کنیم تا احساس ناامنی خود را درک کند. با مهربانی بپرسیم: "به نظر میرسه نگران شدی که مبادا من از دستت ناراحت شده باشم، درسته؟" یا "احساس میکنی اگر این کار رو انجام بدی، دوستت ندارم؟". این کار دو پیام بسیار مهم دارد: اول اینکه تو و احساساتت را میبینم و درک میکنم. دوم اینکه احساساتت معتبر و قابل درک هستند.
سومین گام، ایجاد فضایی امن و عاری از قضاوت در خانه است. کودکان از رفتار ما الگو میگیرند. هنگامی که ما به عنوان والدین، در برخورد با اشتباهات خودمان، دیگران یا همسرمان، منعطف و منطقی باشیم، کودک میآموزد که اشتباه، بخشی طبیعی و قابل قبول از زندگی است. وقتی ببیند پدر یا مادرش هم بعد از یک اشتباه، ساده و طبیعی عذرخواهی میکنند و سپس به زندگی عادی ادامه میدهند، میفهمد که این اتفاق، پایان دنیا نیست.
گام چهارم، تغییر کانون توجه از "مقصر کیست؟" به "حالا چطور مشکل را حل کنیم؟" است. به جای پرسیدن سوالاتی که کودک را در موضع دفاعی قرار میدهد، انرژی را به سمت مسئولیتپذیری و یافتن راهحل هدایت کنیم. اگر لیوانی شکست، به جای غر زدن، بگوییم: "بیا با هم تمیزش کنیم." این کار به کودک میآموزد که به جای ترسیدن از عواقب، به فکر جبران و بهبود باشد.
و در نهایت، تقویت اعتماد به نفس کودک با دادن حق انتخاب و مسئولیتهای کوچک و متناسب با سنش، بسیار حیاتی است. وقتی کودک در کارها مشارکت داده شود و برای تلاشش – و نه فقط نتیجه کار – تشویق گردد، میآموزد که وجود و حضور او، به خودی خود ارزشمند است، نه فقط زمانی که بیعیب و نقص عمل میکند.
سخن پایانی
کودکِ "ببخشید"گوی همیشگی، کودک بیادبی نیست؛ کودکی است که ترسیده است. ترس از دست دادن عشق، ترس از طرد شدن، ترس از کافی نبودن. وظیفه ما به عنوان پناهگاه امن کودکان، این نیست که این فریاد خاموش را ساکت کنیم، بلکه باید آنقدر فضای خانه را از عشق بیقیدوشرط و درک انسانی آکنده سازیم که کودک، دیگر نیازی به این همه "ببخشید" گفتن نداشته باشد. وقتی کودک باور کند که اشتباه کردن، بخشی جداییناپذیر از انسان بودن است و این اشتباهات، هرگز امنیت و عشق بیپایان پدر و مادر را از او نمیگیرد، آنگاه میتواند در فضایی سالم، رها و با اعتماد به نفسی ریشهدار، رشد کند و شکوفا شود.